به گزارش سبزوارنیوز ، در این اجرای آیدا نه از اهرام و فراعنه اثری هست و نه از فیل. لوته دو بییر، کارگردان هلندی این اثر که در اپراخانهٔ باستی پاریس اجرا میشود قصد داشته از کلیشهها بگریزد.
یوناس کافمن، خوانندهٔ تنور میگوید: آیدا، داستانی است دربارهٔ فریب، حسد، عشق کور و کارهای بیمنطق جوانانی که احساساتشان آنها را به این سو و آن سو میکشد.
لودویک تزیه، خواننده باریتون همین اثر میگوید: این داستان، در واقع روایتی است از شکاف موجود میان اروپای قرن نوزدهم و قدرتهای غالب غربی، و مردمانی که استعمار شده و میشوند، و بنابراین بین این دو گروه تنش و کشش وجود دارد.
او دربارهٔ خاصیتهای دراماتیک این اجرا میافزاید: یکی از شگفتیهای این اپرا این است که مثل یک فیلم تاریخی هالیوودی بزرگ و پرشکوه است اما همزمان تعلیقهای عمیق و درنگهای روانشناختی دارد، مانند فیلمهای برگمان.
کاراکترهای آیدا و پدرش آموناسرو در این اجرا دو عروسک بزرگاند که بازیگران آنها را مثل بدل خودشان جابجا میکنند، این عروسکها، با توجه به واقعیتِ زنده نبودنشان، همزمان هم ترسناکاند و هم خیرهکننده و جذاب.
سوندرا، خوانندهٔ سوپرانو دربارهٔ نقشش در این اثر میگوید: کار من تقریبا این است که مثل یک روایتگر بیرونی این داستان را تعریف میکنم.
او همچنین دربارهٔ احساس خودش دربارهٔ کاراکتر آیدا میگوید: دلم میخواهد بدانم آیدا بعد از انتخاب این مرگ چه حسی دارد، آیا میترسد یا به استقبال مرگ میرود؟ آیا عروجی هست؟ آیا به حیات بعد از مرگ اعتقاد دارد، و فکر میکند که با معشوقش خواهد بود؟ دلم میخواهد فصل بعدی داستان را بدانم!
این اپرا درامی است شبیه یک فیلم حماسی که در پایانش قهرمان بهجرم خیانت در یکی از اهرام دفن میشود، و آیدا معشوق خود را تا مرگ دنبال میکند.
یوناس کافمن،خواننده تنور دربارهٔ پایان تراژیک و مکاشفهگونهٔ این اثر میگوید: در آخرین لحظات پیش از مرگ آیدا و معشوقش هردو، احتمالا بهخاطر کمبود اکسیژن، حس مکاشفهای را دارند که در آن آسمان گشوده میشود و روح رنجورشان اوج میگیرد، خب این قطعا بهنظر اغراقآمیز میآید اما وقتی موسیقی آن را بشنوید همهچیز درست بهنظر میرسد.
انتهای پیام/د