جواد دباغیمقدم
داشتم ورق میزدم دفتر تاریخ هندبال رو در سبزوار، وقتی جام شهدای هویزه در سبزوار برگزار شد، کسی فکر نمیکرد آخه توی دهه ۶۰ هتل به اندازهی همهی تیمها نداشتیم، مگه شوخیه ۲۰ تا ۲۵ تیم از شهر و استانهای کشور دعوت کنی!؟
تازه داشتم حال میکردم با یک حس غرورآمیز یک نوستالژی اعجابانگیز...
کسی چه میدونست اینجا سبزواره! و هر کاری برای این شهر فقط کافیه بگی یاعلی! مسئول و غیر مسئول نداره، همه پایه هستند و پای کار.
فوتبالیست و بسکتبالیست و کشتیگیر، هر چی ورزشکار بود اومد وسط.
وقتی میگم اومدن وسط، فقط برای ۵ دقیقه ی اولشه! یک حکایتی دارم تعریف میکنم و تو فقط داری میخونی و رد میشی.
آموزش و پرورش، مدرسه راهنمایی ابوریحان را بعنوان خوابگاه داد، تربیت بدنی مکاتبه کرد تا تخت و تشک از دهکده المپیک تهران بار بزنند بیارن سبزوار.
حالا برای خالی کردن بار و چیدن توی اتاقها یا همون کلاسهای درس، همین ورزشیها بودند و دیگر هیچ!
چقدر حس خوبی بود، چه کسی فکرش را میکرد یک هفته به مسابقات، همه چی رو به راه بشه!؟ این نبود مگر همون که همه میخواستند سبزوار بعدها بشه مهد هندبال ایران! و البته شد.
اما امروز شاهد رفتار و سازهای کوک نشدهی پلشتی هستیم که یک عده قصد کردند با کنترل چند شبهخبرنگار و چند دور از جون شما نامسئول در شهر، همین «برند» خوشنام و معتبر رو زیر پا له کنند!
حالا چه مرگشون هست، خدا داند!
شاید چون توقع داشتند تیم رو به اسم اینا ثبت کنند. شاید دوباره هوس مدیرفنی تیم کردند و سرمربی باشن...
القصه!
فقط خواستم بهشون درگوشی بگم:
یک وقت خیالات ورتون نداره که هیچی بهتون نمیگم یا قصد ندارم اسمتون رو بیارم، نه! نقل این حرفها نیست، فقط خواستم بگم قد و اندازهی شخصیت نداشتهتان رفتار کنید، وگرنه شاید مجبور بشم اسم که نه صفت ناشایستتون رو با رنگ و لعابی که به قیافه و رفتارتون دادین، صدا بزنم.
این مردم که من دیدم، دیگه تحمل شماها رو ندارند، خواهش میکنم خودتون قبل از هر اتفاقی دست و صورتتون رو بشورید و برید کنار. هندبال اسم و لباسش به تن هر کس و ناکسی نمیاد.
خب! نظرتون چیه؟ فقط خدا کنه یه ضربالمثل پیدا کنم که حال و هوای چنین مدیران خاصی را در سبزوار معرفی کنه بدون اینکه به آن دسته از مسئولان شایستهی شهر بر نخوره!
بگذریم. خدا این جماعت را به راه راست هدایت کنه و اگر نشدند راه راست را سمتشان کج بفرماید، ان شاالله
انتهای پیام/د