همان زمان بود که متوجه شدم موسیقی، تحت هیچ شرایطی حال و روز مناسبی ندارد. اما به هر ترتیب دارو دسته آقای مرادخانی (نخستین رییس مرکز سرود و آهنگهای انقلابی کشور) می خواستند به هر شکل و ترتیبی هم که شده تصویر دیگری از آزادی و رواج موسیقی در کشور ارائه گر باشند!! به هرحال درخشش بزرگان موسیقی کشور در آن سالها تحت هیچ شرایطی قابل محو شدن نبود...
به هر روی جشنوارهها یکی پس از دیگری برگزار می شد به شکلی که مشخص نبود سرانجام آقایان قرار است چه نوع از موسیقی را تبلیغ کنند! از موسیقی نواحی بگیر تا حتی موسیقی دفاع مقدس! بخدا اشتباه نمی کنید!! شخصا در جشنواره موسیقی دفاع مقدس که به میزبانی یزد برگزار شد حضور داشتم فکر کنم سال 77 و یا 78 بود!
شوربختانه در زمانی این مراسم و جشنوارهها برگزار می شد که اگر یک آخوند روی منبر در دوردست ترین نقطه مملکت راجع به موسیقی افاضه فضل مینمود و آن را قبیح میخواند، دفاتر بسیاری از مراجع به ناگاه برای آنکه از قافله عقب نیفتند، فتاوای چپ اندرقیچی درباره موسیقی صادر می فرمودند!
حال آنکه مشخص بود حتی یکی از آنها سواد آنچنانی درباره موسیقی هم نداشت و اگر شخص مقام رهبری، دستی در تار و موسیقی نداشت، شاید فریاد وااسلامای همین دست از آقایان، گوش فلک را کر می کرد...
اما امروز پس از مدتها در یک مراسم خبری (بنا به دعوت استاد رضا سیدنیا) به همراه خبرنگار سبزوارنیوز در مراسمی حضور یافتم که یک هنرمند نام آشنا روبه روی ما بنشیند و درد و دلی با او داشته باشیم. و من پیش از آنکه پرسشی از برنامه و نحوه اجرا و کیفیتهای دیگر داشته باشم از استاد داود آزاد چند سوال پرسیدم.
آنچه که بیش از هرچیزی توجه مرا به خودش جلب کرد، اصلا موسیقی نبود، بلکه روح لطیف، آرام و عرفانی شخص استاد بود که بخوبی انرژی و چاکرا را میشناخت و مشخص بود چرا باید این هنرمند، مرزهای کشور را درنوردد و حتی در کنار سرخ پوستان قاره ی سرخ، موسیقی را واسطه و زبان مشترک قرار دهد.
با این همه از رضا سیدنیا و گروه داروگ، از «اشکان زر» اسپانسر این ویژه برنامه خاص و همه کسانی که باعث شدند تا این هنرمندان پرآوازه با روحیات مردم این دیار آشنا شوند، تشکر می کنم.
انتهای پیام/د