پدربزرگ مادری او کربلایی خسرو داوطلب از بزرگترین چهرههای ورزش پهلوانی و زورخانهای دیار سربداران بود که به جهت کسوت، صاحب زنگ و صلوات بوده است.
همچنین نیای پدریاش (عبدالجواد دباغیمقدم) از معتمدان کوی نقابشک بود که به حرفه دباغی اشتغال داشت و یک سال پیش از تولد این نویسندهی معاصر سبزوار، درگذشت. جواد دباغیمقدم دوره ابتدایی را در مدرسه رضا جعفری گذراند و دوره راهنمایی را همراه برادر در مدرسه شهید مشکانی سپری نمود.
سالهای جنگ، خستگی مردمان، روحیه بسیار آشفته ناشی از سالها جنگ به واسطه شهادت روزانهی جوانان، سبزوار را نظیر بسیاری شهرهای دیگر کشور درگیر چنین صحنههایی کرده بود، جواد نیز ناچار همچون برادر سودای جبهه و جنگ کرد و خیلی ناگهانی و بیاطلاع والدین، عازم جبهه شد. دیدن صحنههای خشونتبار و تلخ جنگ و عبور از کنار پیکر دوستان و همکلاسیها در عملیات مختلف، روحیهاش را دگرگون کرد و در همان حال برای نخستین بار شعری در وصف آن روزها گفت.
در بازگشت به سبزوار حجلهی برادر برای شب هفتم شهادتش را میبیند و چند روز بعد جنگ با پذیرش قطعنامه معروف ۵۹۸ سازمان ملل خاتمه مییابد.
در مراجعت از جبهه به سبزوار، ابتدا علاقهای به درس و کلاس نشان نمیدهد و آن را تقریباً رها میکند، اما به اصرار مادر در مدرسه ایثارگران رشته راه و ساختمان را در هنرستان شریعتی ادامه میدهد.در همانجا اولین اثر خود را به نام بوتیمار با تأسی از داستان داش آکل صادق هدایت مینویسد که طبعاً خالی از ایراد نیست. این موضوع را با اسماعیل جوکار دبیر ادبیات هنرستان درمیان میگذارد. تشویق و راهنمایی او باعث میشود تا در کلاسهای نویسنده نامی سبزوار استاد غلامحسین ثناییفر با نوشتن و داستاننویسی بیشتر آشنا شود از همان سال در مسابقات شعر و قصه دانشآموزی به طور مستمر حاضر میشود طی چند سال جدیت و ممارست سرانجام به هنگام قبولی در دانشگاه (علوم ارتباطات اجتماعی با گرایش روزنامه نگاری) حضور در سبزوار را برای همیشه رها میکند و عازم تهران میشود.
پیش از ورود به دانشگاه بیشترین افادات و تشویقها را از این استادانش دریافت میکند: مرحوم کدوغنی، محمود کیانی، مرحوم سعید شریفان، اسماعیل جوکار، کاظم فخریه، سید مهدی افقهی سبزواری و غلامحسین ثناییفر. اما بیشترین تأثیرگذاری را که در این زمان بر ذهنش نقش میبندد بدون تردید شهادت برادرش «محمود» بوده است.
دباغی مقدم در تهران و همزمان با تحصیل در دانشگاه، ابتدا در کانون شعر و قصه اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران، مشغول به کار میشود اما یک سال بعد با آشنایی بیشتر در عرصه روزنامهنگاری کار را رسماً در روزنامه کاروکارگر آغاز میکند. ابتدا صفحه جوان را راهاندازی میکند و بعد از آن شروع به نوشتن مقاله و مطلب درباره آموزش داستاننویسی مینماید.
همچنین در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه، کارگاههای ادبی را ایجاد مینماید و در همین حال با دعوت روزنامه کیهان در سرویس ادب و هنر این روزنامه همکاریاش را به مدت پنج سال ادامه میدهد که به گفته خود او تکیه زدن بر جایی که زمانی جلال آل احمد بر آن تکیه داشت بهترین خاطره را برایش رقم میزند.
پس از اتفاقات و حوادث سیاسی در کشور نیز به طور همزمان در چندین روزنامه با امضای مستعار مطالبی مینویسد که بهواسطه تسلط به نگارش و سبک منحصر به خودش از جواد دباغیمقدم چهرهای شناخته شده در میان نویسندگان مطبوعات کشور یاد میشود او را دیگر روزنامهنگاری و خبرنگاری ارضاء نمیکند و میخواهد در سایر زمینههای خبری و نگارشی تجربه کسب نماید.
هنوز یک سال از تأسیس شبکه خبر نمیگذرد که او کار خود را به عنوان دبیر تحریریه آغاز میکند و در همانجا به ثبت یک رکورد تاریخی در دست میزند که به خاطر تنظیم و ارسال ۲۵۰ خبر در یک نوبت کاری، از سوی مسئولان وقت شبکه خبر و معاونت سیاسی سازمان صداوسیما مورد تقدیر قرار میگیرد. در همان حال و به هنگام حضور در شبکه خبر نشریات داخلی و به خصوص ماهنامه افق (ارگان معاونت سیاسی سازمان صدا و سیما) را با ارسال و انتشار مقالات تخصصی خبر و گرافیک خبری همراهی کرده و مقالاتش در دورههای آموزشی خبر به خصوص در باشگاه خبرنگاران جوان تدریس می شود.
جواد دباغی مقدم در ۱۷ مرداد ۱۳۷۹ و در نخستین سال تجلیل از خبرنگاران برتر کشور از سوی انجمن صنفی روزنامهنگاران به عنوان خبرنگار برتر کشور باز هم مورد تفقد قرار میگیرد و پس از آسیب دیدن زانو در مقابل سفارت پاکستان، بیشتر به سمت تحلیل مسائل هنری فرهنگی و اجتماعی روی میآورد. هم اکنون او عضو انجمن نویسندگان و منتقدان سینمایی ایران و تآتر و انجمن جهانی نویسندگان ورزشی ایپس است و با ورود به جمع انجمن خبرنگاران بدون مرز، از جمله خبرنگارانی است که نزدیک به سه دهه در عرصه خبری کشور فعالیت جدی و مستمر داشته است.
دباغی مقدم در سال ۱۳۸۶ نخستین شرکت خبری بخش خصوصی کشور را پایهریزی کرده و از همان سال به طور مستقل کار را برای خود و در چارچوب شرکت آوای مهر آتیلا به عنوان مدیرعامل ادامه داد. روابط عمومی جشنواره تآتر و فیلم کشور، مدیریت روابط عمومی ورزشی جام بینالمللی خلیج فارس در هرمزگان، روابط عمومی المپیاد ورزشی ایرانیان، مشاور رئیس سازمان تربیت بدنی و همچنین مدیریت نخستین پایگاه خبری ورزش ایران، ریاست روابط عمومی اداره کل تربیت بدنی استان اصفهان، مدیریت نخستین پایگاه خبری آن استان و... از جمله فعالیتهای بسیار زیاد او در این عرصه تا پیش از بازگشت به دیار خود است.
جواد دباغیمقدم در بازگشت به زادگاه خود از ۱۳۹۳ تاکنون به طور مستمر و منظم ویژهنامه هفتگی صدای ملت را در 170 شماره در سبزوار منتشر کرد، که در تاریخ نشر و اطلاع رسانی سبزوار به خاطر انتشار دائمی و هفتگی آن، بینظیر و بیسابقه بوده است. وی سپس تجربه ریاست هیأت مدیره و مدیرعاملی یک کارخانه را عهده دار شده و پس از آن پایگاه خبری سبزوارنیوز را اداره میکند.
جواد دباغیمقدم هم اکنون عضو هیأت رییسه هیأت هندبال سبزوار و مدیر رسانه باشگاه نیروی زمینی سبزوار است.
آثار:
گوسفند نانجیب (رمان)
بوتیمار (داستان بلند)
عاشقانههای اینستایی (متن عاشقانه)
در چهار جلد (چهارفصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان)
مجموعه مقالات من
مجموعه داستانی سنگواره
شیش یخدو (نمایشنامه)
و....
انتهای پیام/د