سیدرضا فیض آبادی
براساس آنچه من خوانده و شنیده ام گویا گروه پیشتاز لشگریان مهاجم برای اتراق و آب و علیق جستجو می کرده اند و اینجا را سرسبز با قنات ها و چشمه های پر آب می بینند . به فرمانده پیام می دهند که سبزه وار ....
چقدر از این سبزه اکنون در ورودی شهر دیده می شود و چرا سبزه یوخ شده به نحوی که مسافران به ندرت درشهرمان سبزوار اتراق می کنند؟
چرا اینقدر ورودی شهر بی روح شده و اغلب مسافران زود عبور می کنند تا به نیشابور و خیام و آرامگاه بزرگ طوس فردوسی نامدار برسند تا زمانی را بیاسایند.
ورودی هر شهر نماد فرهنگ و سنت های مردمان آن شهر است. همانگونه که فرودگاههای شهرهای مهم جهان نماینگر رشد و توسعه اقتصادی و صنعتی و فرهنگی کشورها بحساب می آید.
شما به فرودگاه ناریتا در توکیو – فرودگاه بن زاید دوبی و شارجه- فرودگاه دوشنبه در تاجیکستان- شارل دوگل در پاریس – فرودگاه استانبول و....دقت کنید. هم فرودگاه های مدرن مثل دوبی را گفتم که یک زیباشهر است و دو روز باید درونش بچرخی تا دیدنی هایش را ببینی هم فرودگاه دوشنبه در آسیای مرکزی را گفتم که با وجود اینکه ساده است اما جذابیت و زیبای و نماد فرهنگ آن کشور در جای جای آن دیده می شود.
برگردیم به ورودی کهن دیارمان سبزوار
من از دهه ۶۰ که دانش آموز بودم و پایم به شهر باز شده تا همین امروز هیچ نوآوری و پیشرفت و نماد هویت سبزوار با اقوام مختلف در ورودی سبزوار از سمت تهران ندیده ام.
یعنی از پلیس راه که بعد از آن میدان بی هویت با تعدادی مجسمه بی روح که معلوم نیست نشانه و نماد چه تمدن و فرهنگی است ! تا ابتدای فلکه سی هزار متری در طی ۴۰ سال همین بوده که الان هست.
در رمان ۱۰ جلدی کلیدر استاد دولت آبادی هم که می خوانیم و برای دوران رضاخان و قبل آن را روایت کرده است نیز همین توضیحات برای ورودی شهر آمده است!
تنها تفاوتی که مشهود است ، مزارع سرسبز و زیبای کلاته صیفر و قله نو و خسروگرد که ورودی شهر را زبیا داشت و نسیم خنکی در بهار بخصوص از مزارع روح نواز بود اکنون به حداقل رسیده و تعدادی تعمیرگاه و فروشگاه سربرآورده و برخی اماکن که پاتوق ارائه انواع مخدرات! است کاملا نمای ورودی شهر را از سمت تهران به ورودی سبزوار بی هویت و نازیبا کرده است.
یعنی اگر همان یک کیلومتر از پلیس راه تا میدانی که محل تلاقی جاده های اسفراین و نیشابور هست اندکی درختکاری وسلیقه، شهرداری بخرج بدهد هم مایه عزت و سربلندی مسئولین و مردم است و هم خود شهروندان و همه مسافرانی که از غرب به سمت مشهد می روند از این فضا لذت می برند.
کافی است شهردار کمی سلیقه بخرج دهد و از معماران و مهندسان فضای شهری که در شهرمان داریم درخواست همکاری شود و بسیاری از این بزرگواران حاضرند بدون هیچ توقعی تجارب خود را در اختیار قرار دهند.
یقینا اینکار باعث جذب گردشگر هم می شود و مسافران اگر یک فضای آرام و سرسبز و دارای امنیت ببینند بجای یک ساعت ، یک شبانه روز توقف می کنند و توقف هر خانواده مساوی است با ایجاد اشتغال و سودی که به شهر می رسد.
کمی سلیقه لطفا...کمی چراغانی و کمی رنگ آمیزی . بنر لازم نیست و خوش آمد گویی های شعارگونه، همان ایجاد فضای سبز و آرام در اطراف ورودی شهر خود بهترین نوع خوشامد گویی است.
ما هیچکدام از امکان دیدنی و سنتی شهر را به مردم کشورمان معرفی نکرده ایم ، از محله غیرشمارها تا عطاری های معروف شهر و لبنیات معروف و تا کلوچه ها و سوغاتی هایی مثل خشکبار را اگر خوب معرفی کنیم خوب بسته بندی و خوب ارائه کنیم یقینا باعث رونق کسب و کار هم خواهد شد مشروط برآنکه ابتدا بتوانیم مسافرین را جذب کنیم بعد سراغ این کارها برویم.
انتهای پیام/د